تمام هستی ام
تمام هستی ام را برگی کن!بر درختی بیاویز!
خودت باد شو!
بر من بوز!
به زمینم بیانداز!
خدا که شدی و از من گذر کردی ...
خیالم راحت می شود
جای پای تو، مرا
و همه هستی مرا
تقدیس می کند!
وقتی دلتنگم
وقتی کلافم
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غرورم را نمی شکنم
دلت را نمی شکنم
در این دل تنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی است که میشکنم
گاه دلتنگم....
دل تنگ تر از همه ی دلتنگی ها
گوشه ای مینشینم وحسرتها را میشمارم...
و صدای شکست ها و خنده ها را وجدان را محاکمه میکنم
من کدام قلب را شکستم وکدام امید را نا امید کردم
کدام خواهش را نشنیدم و کدام احساس را له کردم
و به کدام دلتنگی خندیدم که اینچنین دلتنگمـــ ......؟
خداوندا
خداونـــــــــــــــدا
خطا از من است، می دانم.
از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد”
اما به دیگران هم دلسپرده ام
از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین”
اما به دیگران هم تکیه کرده ام
اما رهایم نکن
بیش از همیشه دلتنگم
به اندازه ی تمام روزهای نبودنم